مجید مرادی؛ سید حمید طالبزاده
دوره 15، شماره 2 ، دی 1396، ، صفحه 105-128
چکیده
در این نوشتار خواهم کوشید تا کُلیّتِ یک دیدگاه دربارۀ "مفهومِ نوعی مُطلقِ برابرایستا" در نقدِ عقلِ محض را پیش گذارم. در این راستا، به مفصلبندیِ مقالهای با عنوانِ علیالاطلاقیّتِ منطقِ استعلایی بهنزدِ ...
بیشتر
در این نوشتار خواهم کوشید تا کُلیّتِ یک دیدگاه دربارۀ "مفهومِ نوعی مُطلقِ برابرایستا" در نقدِ عقلِ محض را پیش گذارم. در این راستا، به مفصلبندیِ مقالهای با عنوانِ علیالاطلاقیّتِ منطقِ استعلایی بهنزدِ کانت مشخّصاً از این جهت خواهم پرداخت که مقالۀ پیشگفته این دیدگاه را بهنحوی متکافو و پیگیرانه طرح کرده است؛ در ضمنِ این مفصلبندی، ملاحظهای را نیز دربارۀ این کُلیّت به میان خواهم آورد. تعیُّنِ اصلیِ کُلیّتِ این دیدگاه عبارت است از تمرکز بر تعیینِ جایگاهِ «منطقِ استعلایی» بهعنوانِ (1) نوعی منطقِ ضرورتاً «غیرصوری» که بااینهمه، (2) همچنان «کُلّی» یا همچنان علیالاطلاق است. اینگونه، «منطقِ استعلایی» میتواند بهمثابه نوعی «هستیشناسیِ کُلّیِ» استعلایی به میان بیاید که موضوعاش عبارت است از «"مفهومِ مُطلقِ برابرایستا"». مهمّ اینکه بر اساسِ این دیدگاه «منطقِ استعلایی» برای احرازِ این دو شرط باید از هرگونه نسبتِ ذاتی با مرتبۀ "حسیّاتِ استعلایی" و "مُطلقِ شهود" تجرید شود. راهنمای این تجرید این قاعده است که «منطقِ استعلایی در معنای دقیقِ کلمه» فقط میتواند در مرتبۀ "مُطلقِ عقل" احراز شود و هرگونه رجوع به مرتبۀ نقدِ "مُطلقِ عقل" پیشاپیش «منطقِ استعلایی» را از کار میاندازد. خواهم کوشید تا ذیلِ یک ملاحظه از این بحث کنم که این دیدگاه، با حذفِ مرتبۀ "نقدِ عقلِ محض" از «منطقِ استعلایی»، تاچهاندازه به "ایدۀ نوعی منطقِ استعلایی" پایبند میماند.