زهرا قزلباش؛ مهدی ذاکری؛ حسن مهرنیا
دوره 19، شماره 1 ، تیر 1400، ، صفحه 197-218
چکیده
یکی از مشکلات جدی «معرفتشناسی طبیعیشده» در فلسفۀ کواین، مسئلۀ «نورماتیویته» است؛ نورماتیویته، تجویزی برای باور صادق موجّه و در پی معقولیّت و توجیه شناخت است. در معرفتشناسی سنّتی، نورماتیوهای ...
بیشتر
یکی از مشکلات جدی «معرفتشناسی طبیعیشده» در فلسفۀ کواین، مسئلۀ «نورماتیویته» است؛ نورماتیویته، تجویزی برای باور صادق موجّه و در پی معقولیّت و توجیه شناخت است. در معرفتشناسی سنّتی، نورماتیوهای شناخت بر اساس مبناگرایی عقلی یا تجربی مشخص شدهاند؛ اما کواین با تأکید بر استقرا و نظریۀ تکامل داروین با چالشی جدی دربارۀ نورماتیویته مواجه میشود و در پاسخ به انتقادها، معرفتشناسی طبیعیشده را نوعی «مهندسی نورماتیو» و «تکنولوژی جستوجوی صدق» یا پیشبینی صحیح معرفی میکند، وانگهی ابهام در معنای مورد نظر کواین از واژگان مهندسی و تکنولوژی، به این چالش دامن میزند. با بررسی آرای کواین در این زمینه، میتوان فهمید که نورماتیویته در مقام کنترل فرضیهها در مراحل ابتدایی، موارد ابطالپذیر علم را آشکار ساخته، به جای متن به حاشیۀ علم میپردازد، در حالی که نورماتیویتۀ سنّتی در متن شناخت کاربرد داشت. علاوه بر این، کواین با اصلاح تجربهگرایی سنّتی و چرخش از آن به طبیعتگرایی، خود اصل تجربهگرایی را که میگوید: «چیزی در ذهن نیست که قبلاً در حس نبوده باشد»، بهعنوان مهمترین نورماتیو علم معرفی کرده، آن را جداکنندۀ علم از غیر علم برمیشمارد. این اصل در کنار نورماتیوهایی از قبیل سادگی، محافظهکاری و کلیّت، فرضیهها را در مرحلۀ کشف علم بررسی میکنند؛ اما شرایط صدق آنها کار خود علم است و نورماتیویتۀ کواین برخلاف نوع سنّتی نقشی در توجیه علم ندارد.