حسین آزادمنجیری؛ مجید ملایوسفی؛ محمد حسن حیدری
دوره 22، شماره 2 ، اسفند 1403، ، صفحه 1-23
چکیده
اثبات جهان خارج جزء نخستین مسائلی است که از ابتدا دغدغۀ هایدگر جوان بوده است. وی در سراسر مسیر تفکر فلسفی خود، تلاش مکرری را برای بازیابی تجربه اولیه یونانی پیش از سقراطی از هستی بهعنوان φύσις ...
بیشتر
اثبات جهان خارج جزء نخستین مسائلی است که از ابتدا دغدغۀ هایدگر جوان بوده است. وی در سراسر مسیر تفکر فلسفی خود، تلاش مکرری را برای بازیابی تجربه اولیه یونانی پیش از سقراطی از هستی بهعنوان φύσις (فوسیس) انجام میدهد. وی با ریشهیابی کلمات φύσις و nature ترجمه فوسیس به طبیعت را رد و بیان میکند که این ترجمه دلیل انحراف فلسفه و سپس علم شد که در نتیجۀ آن و در فلسفه کانت نیاز به اثبات جهان پیدا شد. بنابراین تلاش کرد تا از علمگرایی و نگاه علمی فاصله بگیرد و در رجوع به تفکر یونانی به این مسئله را نشان دهد که عدم اثبات جهان خارج، نه به دلیل غفلت فیلسوفان یونانی، بلکه در نوع نگاه آنان به رابطه انسان و جهان نهفته است. وی برای حل این معضلات با رجوع به فلسفه ارسطو، اصطلاحاتی همچون فوسیس، اپاگوگه، اتیا، آرخه و... را تفسیر میکند. در نظر وی فوسیس برای ارسطو همان هستی به ما هو هستی است و اصطلاحات دیگر همچون آیتیا، آرخه و بهویژه اوسیا را باید در این رابطه بازتعریف و تفسیر کرد. وی با ارائۀ این تفسیر نشان میدهد که رابطه انسان با هستی عمیقتر از آن است که نیاز به اثبات هستی احساس شود. هستی پیشاپیش موجودات و قبل از آنها برای انسان رخ عیان میکند و انسان با واسطۀ آن قادر به اگزیستانس میشود.