محمدرضا ریختهگران؛ محمدباقر قمی
دوره 8، شماره 1 ، اسفند 1389، ، صفحه 57-80
چکیده
شیلر در جستارهای نه چندان کمی که در حوزههای زیباییشناسی، اخلاق و فلسفه دارد همواره مسالهای واحد را درسطوح مختلف دنبال نموده است. مساله شیلر، گسست یا تقابل حادی است که در سطوح مختلف گریبانگیر ...
بیشتر
شیلر در جستارهای نه چندان کمی که در حوزههای زیباییشناسی، اخلاق و فلسفه دارد همواره مسالهای واحد را درسطوح مختلف دنبال نموده است. مساله شیلر، گسست یا تقابل حادی است که در سطوح مختلف گریبانگیر فرهنگ، جامعه و سیاست شده است؛ این تقابل حاد چیزی نیست جز همان تقابل متافیزیکی کهن میان ماده و صورت. از طرف دیگر مبنای همه این تقابلها در سطوح مختلف را باید در انسان جستجو کرد. انسان مدرن، برخلاف انسان یونان باستان موجودی گسسته است چراکه همواره به استیلای یک بعد وجودی خود بر دیگر ابعاد وجودیاش تن درداده است. شیلر از دو رانه یا غریزه در انسان سخن میگوید: رانه حس و رانه فرم. رانه حس نماینده بعد حسی و مادی انسان است و رانه فرم نماینده بعد عقلانی و اخلاقی او. شیلر با استفاده از رانه بازی به عنوان رانه سوم تلاش میکند مساله گسست میان ماده و صورت و به تبع آن حس و عقل و رانههای حس و فرم را از میان بردارد. آنچه به پرسش مقاله پیش رو تبدیل میشود این است که شیلر چگونه از مفهوم بازی در حل مساله بزرگ خود که همان مساله گسست است بهره میگیرد؟شیلر به واسطه مفهوم بازی از دوگانگی و گسست بیان شده فراتر میرود. انسان تنها هنگامی میتواند یک انسان باشد که این دو رانه را به یک رانه سوم فرابرد. این رانه سوم رانه بازی است و انسان کامل انسان بازیگر. آنچه در اینجا نشان خواهیم داد آن است که رانه بازی نه تعادل و توازن دو رانه بلکه فراتر رفتن از آنها است. انسان توسط این رانه از حس و عقل فراتر میرود و به جای حس کردن و یا فکر کردن صرف، بازی میکند. آنچه سبب میشود که انسان به این رانه فرارود، «زیبایی» است. انسان تنها با زیبایی بازی میکند و زیبایی تنها موضوع بازی است. اما زیبایی «آزادی در نمود» است و نمود تنها قلمرو بازی.