ناهید شبانی شهرضا؛ حسن احمدی زاده
دوره 16، شماره 2 ، اسفند 1397، ، صفحه 107-125
چکیده
غزالی در آثار مختلفش، ابراز میکند که هر انسانی بر فطرتی بینشان (الفطره الاصلیه) متولد میشود اما این والدین هستند که انسان را از فطرت نخستینش به آئین خاصی سوق میدهند. او فطرت را در معانی مختلف و با ...
بیشتر
غزالی در آثار مختلفش، ابراز میکند که هر انسانی بر فطرتی بینشان (الفطره الاصلیه) متولد میشود اما این والدین هستند که انسان را از فطرت نخستینش به آئین خاصی سوق میدهند. او فطرت را در معانی مختلف و با رویکردهای متفاوت به کار میبرد. در رویکرد انسانشناسی دینی، از نظر غزالی، اولاً نمیتوان بهسادگی پذیرفت که فطرت اصلی انسان که با آن متولد میشود دقیقاً مطابق با اسلام است و ثانیاً برای رسیدن به حقیقت، باید به فطرت اصلی توجه نمود. همچنین غزالی در محک النظر و احیاءالعلوم، با رویکرد منطقی نسبت به فطرت، آن را گاهی مترادف با عقل میداند و گاهی ابزاری شهودی برای فرایند استدلالهای منطقی. در جستار حاضر بر آنیم تا به اهمیت مفهوم فطرت در اندیشهی غزالی و تأثیرپذیری وی در این بحث، از ابن سینا توجه کنیم و نشان دهیم که غزالی، گاهی فطرت را در مباحث انسانشناسانهی دینی مورد توجه قرار داده و گاهی در مباحث معرفتشناسانه و نیز در برخی از مبادی منطق. از این رو، غزالی و ابن سینا را در متن آثارشان مورد توجه قرار خواهیم داد، البته آثاری که در آنها از فطرت بیشتر سخن گفته اند، تا مقایسهی دقیقتری میان آراء آن دو در خصوص فطرت داشته باشیم.