ORIGINAL_ARTICLE
تفاوط
دریدا در مقابل متافیزیک حضور، که آن را با عنوان آوامحوری توصیف و فلسفههای استعلایی و ساختارگرایانه را دو نوع اساسی آن قلمداد میکند، به معرفی «تفاوط» میپردازد. بنابراین طبیعی است که برای رسیدن به تفاوط، بهترین نقطة عزیمت، این دو فلسفه باشند. دریدا در نوشتههایش از هوسرل و سوسور، به عنوان نمایندههای شاخص این فلسفهها، همچون سکوی پرشی برای نیل به دیدگاههای خود استفاده کرده است. تفاوط از تقابل حضور و غیابِ ساده (غیاب حضور) فراتر میرود و با نفی مدلول استعلایی، از هر حضوری (اعم از حضور اکنونی و حضورِ به تعویق افتاده) برمیگذرد. در این مقاله تلاش شده است تا ضمن معرفی آوامحوری و ساختارگرایی به عنوان آماج نقدهای اساسی دریدا، تفاوط در همان بستر مورد توجه دریدا طرح و بررسی شود. میخواهیم دلیل انتخاب گفتمان بهظاهر تناقضآمیز توسط دریدا و چگونگی فرا رفتن تفاوط از تقابلهای متافیزیکی را روشن سازیم.
https://jop.ut.ac.ir/article_35808_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2012-08-22
1
26
10.22059/jop.2012.35808
: تفاوط
دریدا
حضور
آوامحوری
ساختارگرایی
منابع
1
- دریدا، ژاک (1386)، مواضع، ترجمه پیام یزدانجو، تهران: نشر مرکز.
2
References
3
Bennington, G. and Derrida, J (1993), Jacques Derrida, trans. Geoffrey Bennington, Chicago and London: The University of Chicago Press.
4
Derrida, J (1973), Speech and Phenomena, trans. David B. Allison, Evanston: Northwestern University Press.
5
Derrida, J (1976), Of Grammatology, trans. Gayatri Chakravorty Spivak, Baltimore: The Johns Hopkins University Press.
6
Derrida, J (1978), Writing and Difference, trans. Alan Bass, London and New York: Routledge.
7
Derrida, J (1982), Margins of Philosophy, trans. Alan Bass, The Harvester Press.
8
Derrida, J (1989), Edmund Husserl’s Origin of Geometry: An Introduction, trans. John P. Leavey, Lincoln and London: University of Nebraska Press.
9
Evans, C (1991), Strategies of Deconstruction, Derrida and the Myth of the Voice, University of Minnesota Press.
10
Howells, C (1999), Derrida, Deconstruction from Phenomenology to Ethics, Polity Press.
11
Husserl, E (1970), Logical Investigations, Vol 2, trans. J. N. Findlay, New York: Humanities Press.
12
Lawlor, L (2002), Derrida and Husserl, The Basic Problem of Phenomenology, Indiana University Press.
13
Lucy, N (2004), A Derrida Dictionary, Blackwell Publishing.
14
Saussure, F (1966), Course in General Linguistics, trans. Wade Baskin, New York: McGraw-Hill.
15
Stocker, B (2006), Derrida on Deconstruction, London and New York: Routledge.
16
ORIGINAL_ARTICLE
همگرایی و واگرایی فلسفة تحلیلی و بنیانگذاری آن در پدیدارشناسی هوسرل
فلسفة تحلیلی از زبان آغاز میکند و بهسبب خصلت همگانی و عامّ زبان و یا ویژگی بینالاذهانیاش، پاسخگوی مسائلی چون سولیپسیزم، فرد دیگر، اگوی محض و تجربی و غیره نیست و نیازی به توضیح و تبیین آنها ندارد، لکن پدیدارشناسی با چنین پرسشهایی روبرو است و باید برای آنها توجیهی مناسب ارائه کند. برای نمونه، پدیدارشناسی هوسرل همیشه به سولیپسیزم متّهم شده است؛ و بهطور خاص، ویتگنشتاین تلاش میکند که سولیپسیزم را نقد کند تا عجز پدیدارشناسی را نشان دهد. همچنین وی سعی میکند که زبان و تجربة خصوصی را انکار کند تا بدین وسیله نشان دهد که معنی کلمات یا عبارات را باید در کاربرد آنها جستجو کرد. ما در این مقاله میکوشیم، ضمن دفع اتّهام سولیپسیزم از پدیدارشناسی، نشان دهیم که انکار تجربة خصوصی محال است و بههمین دلیل، این ادّعا که معنی در کاربرد عبارت و کلمه است، از جامعیت مطلق برخوردار نیست. در مقالة حاضر، وظیفة اساسی ما این است که بنیاد زبان را در پدیدارشناسی جستجو کنیم، بنابراین، نخست از رهگذر نقد نظر دکارت، یعنی از رهگذر نفی و طرد سوبژکتیویتة محض و تهی، قصدیت را به عنوان تضایف سیلان سوبژکتیویتة محض با نظام منظّمِ اعیاناش (اعیان بهعنوان زیست جهانِ محیطی و شهودی) توصیف و تبیین میکنیم. سپس، بر اساس این تضایف، زبان را بهعنوان گشودگی نظامها و میدانهای اعیان دادهشده در شهود، یا به دیگر سخن، بهعنوان گشودگی جهان محیطی، توصیف خواهیم کرد. منظور این است که عبارتها، نامها و گزارههای زبانی، جنبههای مختلف و دقایق عین یا یک نظام عینی را بازنمایی میکنند. در حقیقت، ارجاع زبان به اعیان به واسطة دادهشدن اعیان در شهود است. ارجاع نامها و عبارتهای زبانی به اعیان، اصالت خود را از دادهشدن اعیان در شهود میگیرد.
یاکو هینتیکا[1] میان اعیان قصدی شهودی و جهانهای ممکن، گونهای توازی دید. بدینسان، چنین توازیای میتواند میان اعمال قصدی و بازیهای زبانی ملاحظه شود. ادّعای فلسفة تحلیلی درباب ارجاع معنا به عین، زمانی به چالش میافتد که آشکار شود ارجاع دو عبارت که معانی متفاوتی دارند به یک عین، با مبانی این فلسفه قابل توجیه نیست. وانگهی، شرطهای حقیقی نمیتواند تحلیلی بودن چند عبارت را توضیح دهد.
[1]. Jaakko Hintikka
https://jop.ut.ac.ir/article_35872_9babfc66a293bda9236bffff2ed26060.pdf
2012-08-22
27
53
10.22059/jop.2012.35872
سولیپزیم
شهود
قصدیت
پدیدارشناسی
زبان
غلامعباس
جمالی
jamaliabbasph@gmail.com
1
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی- واحد کرج
AUTHOR
منابع
1
اوربان، جولان، (1382)، بازهای زبانی بازهای نوشتاری، ویتگنشتاین و دریدا – بازجستی همجنس، ترجمه احسان خاوندکار، « مجله پاپا»، شماره 37، صص 140-155 .
2
پاپا، علی، (1382) تحلیل نتایج آموزههای ویتگنشتاین متأخر برای علوم اجتماعی، «مجموعه مقالات فلسفه تحلیلی»، صص 241-288، تهران: طرح نو.
3
فن، کـ. ت.، (1381)، مفهوم فلسفه نزد ویتگنشتاین، ترجمة کامران قرهگزلی، تهران: نشر مرکز.
4
مک گین، ماری، (1383)، راهنمایی بر پژوهشهای فلسفی، ترجمة ایرج قانونی، تهران: نشر نی.
5
مالکوم، نورمن، (1382)، ویتگنشتاین، تشبیه نفس به جسم، ترجمة ناصر زعفرانی، تهران: هرمس.
6
ویتگنشتاین، لودیک، (1387)، رساله منطقی – فلسفی، ترجمة شمس الدیب سلطانی، تهران: امیرکبیر.
7
ویتگنشتاین، لودویک، (1381)، پژوهشهای فلسفی، ترجمة فریدون فاطمی، تهران: نشر مرکز.
8
References
9
David Smith Woodruff, (2007), Husserl, New York: Routldge.
10
Drummond, John J (2005), the Structure of Intentionality, "Edmund Husserl Critical Assessments of Leading Philosophers, volume III"London and New york: routledge.
11
Friedman, Michael & Richard Creath, (2007), Carnap, Arizona state university: Cambridge university press.
12
Hintikka, Jaakko, (2002), Wittgenstein and the Problem of Phenomenology, "Ludwig Wittgenstein Critical Assessments of Leading Philosophers, second series, vol 1"London and New york: routledge.
13
Hsserl, Edmund (1970), The Crisis of European Sciences & Transcendental Phenomenology, Carr david, Evanston: Northwestern University Press.
14
Mohanty, J. N, (2005), Hysserl’s Concept of Intentionality, "Edmund Husserl Critical Assessments of Leading Philosophers, volume III,"London and New york: routledge.
15
Smith, A. D (2003), Husserl and the Cartesian Meditations,London and New york: Routledge.
16
Tugendhat, Ernst, (2005), Phenomenology and Linguistic Analysis, "Edmund Husserl Critical Assessments of Leading Philosophers, volume IV,London and New york: routledge.
17
ORIGINAL_ARTICLE
ماده اولی و تبیین کون و فساد در فلسفه ارسطو
ماده اولی یا هیولای اولی در سنت فلسفی غالباً به عنوان مفهومی اصیل از فلسفه ارسطو تلقی شده است؛ در عین حال اصالت این مفهوم از سوی برخی محققین معاصر فلسفه ارسطو مورد تردید قرار گرفته است. البته مناقشهای که در این رابطه مطرح شده بیش از آنکه درباره معقول بودن خود ماده اولی باشد، معطوف به انتساب آن به ارسطوست. در مقابل برخی دیگر از محققین همچنان از ماده اولی در فلسفه ارسطو دفاع میکنند و اختلاف نظر در این مسئله همچنان در ادبیات فلسفی معاصر وجود دارد. ماده اولی در رابطه با کون و فساد قرار دارد که ارسطو آن را از حرکت عرضی متمایز میکند. اگر چه کون و فساد به یک معنی «شدن مطلق» است اما تحلیل کلی تغیر لازم میآورد که در هر شدن چیزی «باقی» بماند و در اینجاست که ماده اولی نقش ایفاء میکند. با پذیرش ماده اولی از یک طرف میتوانیم در عین قائل شدن به اینکه کون و فساد شدن مطلق است، شرط بقاء که از ویژگیهای عام حرکت است را نیز حفظ کنیم، و از طرف دیگر تبدل عناصر به یکدیگر را که ارسطو به آن قائل است تبیین نماییم، زیرا در تبدل عناصر دیگر نمیتوان چیزی را به عنوان ماده ثانیه مقدم بر آنها معرفی کرد. در این مقاله سعی شده است با تحلیل ماده و صورت و نسبت بین آن دو نشان داده شود که منظور از «بقای» ماده در کون و فساد و نیز «ترکیب» جوهر مادی از ماده و صورت چیست. در این تحلیل فهم ماده به صورت «قوه» نقش اساسی دارد. همچنانکه وقتی قوه به فعلیت میرسد دیگر قوهای باقی نیست، زمانی هم که میگوییم مادهای صورت جدید به خود گرفت، منظور آن است که ماده که امری نامتعیّن است صورت شد و تعین پذیرفته است. معنای ترکیب جوهر مادی از ماده و صورت این است که هر شیء مادی «از» یک موضوعی پدید آمده است و منظور از بقاء، این است که این مادة خاص و نه ماده دیگری با تمام هویتش تبدیل به امری دیگر شده است. اگر این تفسیر از بقای ماده و ترکیب جوهر مادی پذیرفته شود دیگر جایی برای ماده اولی در فلسفه ارسطو باقی نخواهد ماند.
https://jop.ut.ac.ir/article_35871_dea46a8fad166c56f40563cf27f86fc3.pdf
2012-08-22
54
83
10.22059/jop.2012.35871
: ماده
قوه
صورت
فعلیت
تغیر
کون
فساد
احمد
علیاکبر مسگری
a-aliakbar@sbu.ac.ir
1
استادیار دانشگاه شهید بهشتی
AUTHOR
احمد
عسکری
2
دانشجوی دکترای دانشگاه شهید بهشتی
AUTHOR
منابع
1
- ملاصدرا (1990)، الاسفار الاربعه، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
2
References
3
- Aristotle, 1981, Metaphysics: a revised text with introduction and commentary, by Ross (first published 1924), Oxford: Clarendon Press.
4
- Aristotle, (1998 ), Physics: a revised text with introduction and commentary, by David Ross (first published 1936), Oxford University Press.
5
- Aristotle, (1995), Complete works of Aristotle: a revised oxford translation, ed. By Jonathan Barnes (first published 1984), Princeton University Press.
6
- Bolotin, D. (1998), An Approach to Aristotle’s Physics: with Particular Attention to the Role of His Manner of Writings, State University of New York Press.
7
- Bostock, D. (1982), “Aristotle on the Principles of Change in Physics I”, in Language and Logos: Studies in Ancient Philosophy, Edited by Schofield and Nussbaum, Cambridge University Press.
8
- Caraway, Michael Leonard, (2008), Problem of Substantial Generation in Aristotle’s Physical Writings, Ph.D. dissertation, Duquesne University.
9
- Charlton, William, (2006) (first published 1970), Aristotle’s Physics: Book I and II, Oxford University Press.
10
- Charlton, William, (1983), “Prime Matter: A Rejoinder”, Phronesis, Vol. 28, No. 2, pp. 197-211.
11
- Code, Alan, (1976), “The Persistence of Aristotelian Matter”, Philosophical Studies: An International Journal for Philosophy in the AnalyticTradition, Vol. 29, No. 6, pp. 357-367.
12
- Dancy, Russell, (1973), “On Some Aristotle’s Second Thoughts on Substances: Matter”, The Philosophical Review, Vol. 87, No. 3, pp. 372-413.
13
- Gill, Mary Louise, (1989), Aristotle on Substance: The Paradox of Unity, Princeton University Press.
14
- Jones, Barrington, (1974), “Aristotle’s Introduction of Matter”, The Philosophical Review, No. 4, pp. 474-500.
15
- King, Hugh R. (1956), “Aristotle without Prima Materia”, Journal of the History of Ideas, Vol. 17, No. 3, pp. 370-389.
16
- Lacey, A.R. (1965), “The Eleatics and Aristotle on some Problems of Change”, Journal of the History of Ideas, No. 26, pp. 451-68.
17
- Politis, Vasilis 2005, Aristotle and the Metaphysics. Routledge.
18
- Robinson, H. M. (1974), “Prime Matter in Aristotle”, Phronesis, Vol. 19, No. 2, pp. 168-188.
19
- Solmsen, Friedrich, (1958), “Aristotle and Prime Matter: A Reply to Hugh R. King”, Journal of the History of Ideas, Vol. 19, No. 2, pp. 243-252.
20
- Williams, C.J.F. (1982), Aristotle’s De Generatione et Corruptione, Oxford University Press.
21
ORIGINAL_ARTICLE
من واقعی کانت
هدف این مقاله بررسی نگرش کانت دربارة سوژة استعلایی است و دستآورد مهم آن شرح و توضیح شاخصههای سوژة استعلایی بنابر ملاکهای نقد عقل محض است. نگارنده نشان میدهد که سوژه، هیچ گاه از مقام سوژهای خویش به ابژه بودن تنزل نمییابد و پیوسته یک مفهوم تنظیمی محض و بسیط است و اصلی صوری و منطقی باقی میماند. برجستهترین نتیجه حاصل آمده این است که هویت سوژه چیزی نیست جز کنش ترکیب محتواهای متکثر شناختی بر اساس مفاهیم ضروری و پیشینی خود سوژه. از این رو یک دور منطقی و تناقض نازدودنی در سیمای سوژه به چشم میخورد که نشان میدهد آگاهی سوژه به ابژهها، فقط عبارت از آگاهی به آن جنبههای ضروری است که سوژه خودش در ابژهها نهاده است. دیگر آن که من استعلایی پیوسته حیثیتی زمانمند دارد که از رهگذر آن خود را درتقابلی آشکار با ادراک نفسانی تجربی قوام میبخشد.
https://jop.ut.ac.ir/article_35873_0d90588a27792bb2514aa5f5d859f9a5.pdf
2012-08-22
84
101
10.22059/jop.2012.35873
: سوژة استعلایی
کانت
کنش ترکیب
باز نمودها و محتوای شناختی
ادراک نفسانی تجربی
عبدالرضا
صفری حلاوی
safary_r@yahoo.com
1
استادیار دانشگاه پیام نور اهواز
AUTHOR
- Azeri, s (2004), “Transcendental Subject Vs.empirical self”, Kant's Seminar (ed.) Z. Movahed, critical studies of Kant's philosophy.
1
- Carr, D (1999), The paradox of subjectivity, oxford university press, NewYork.
2
- Hume, David (1983), A Treatise of human nature (ed.) L.A Selby- Bigge, oxford at the Clarendon press.
3
- Kant, Immanuel (1998), Critique of pure reason, Trans and (ed.) P. Guyer and A.W.Wood, Cambridge unirersity press.
4
- Kitcher, Patricia (1990), Kant 's transcendental psychology, Oxford university press.
5
- Kemp smith, Norman (1996), Commentrary to kant`s critique of pure reason, Humanities Paperback Library.
6
- Paton, H.j (2002), Kant's metaphysic of experience, London George Allen and unwin LTD.
7
- Walsh, W. H (1975), Kant's Critique of metaphysics, EdinburghUniversity press.
8
ORIGINAL_ARTICLE
خواست قدرت و مسألۀ تفسیر آن
خواست قدرت، یا ارادۀ معطوف به قدرت، در نظر شمار قابل توجهی از تفسیرگران اندیشۀ نیچه یکی از مهمترین مفاهیم در فلسفه، دستکم فلسفۀ متأخر اوست و در عین حال یکی از پرابهامترین و مسألهبرانگیزترین مضامین در اندیشۀ نیچه نیز میباشد که اندیشهورزان گوناگون را در پی ارائۀ تفسیری درست و قابل قبول همواره به چالش انداخته است. به نظر نویسنده مشکل اصلی در ارائۀ تفسیری متافیزیکی از نیچه است و چنانچه تفسیرهایی را در نظر بگیریم که با لحاظ خواست قدرت به عنوان میلی مرتبه دومی در مقابل امیال مرتبه نخستی ما آن را به قلمرو روانشناسی آدمی محدود میسازند، میتوان راه چارهای برای غالب دشواریها و ابهامات یافت. مقالۀ حاضر میکوشد تا با بررسی و ارزیابی پارهای از تفسیرهای مهم ارائه شده نزد مفسران تحلیلیمسلک نیچه کاستیهای هر کدام از آنها را برجسته سازد و در پایان خود راهی برای ارائۀ تفسیری قابل قبولتر از آن را نشان دهد، هر چند آن تفسیر قابل قبولتر را در مجالی دیگر بسط خواهد داد.
https://jop.ut.ac.ir/article_35870_7e1ffbfbdda6fd64477594c6a821573d.pdf
2012-08-22
102
127
10.22059/jop.2012.35870
خواست قدرت
متافیزیک
روانشناسی
میل مرتبه نخستی
میل مرتبه دومی
منابع
1
- آثار نیچه و شوپنهاور کوتهنوشت آنها:
2
- در ارجاع به آثار نیچه، بنا به سنت معمول تفسیرگران فلسفهی وی ابتدا کوتهنوشت اثر ذکر شده، سپس نخست با اعداد رومی به فصل (البته در صورت وجود) و بعد با اعداد عربی به شمارهی بند ارجاع داده شده است.
3
(A) The Anti-Christ, in The Anti-Christ Ecce Homo, Twilight of the Idols and Other Writings, translated by Judith Norman, Cambridge University Press, 2005.
4
(BGE) Beyond Good and Evil, edited by Rolf-Peter Horstmann & Judith Norman, translated by Judith Norman, Cambridge University Press, 2006.
5
(D) Daybreak, translated by R. J. Hollingdal, Edited by Maudemarie Clark & Brian Leiter, Cambridge University Press, 1996
6
(EH) Ecce homo, translated by Walter Kaufmann, in Basics Writings of Nietzsche, Random House, 1969.
7
(GM) On the Genealogy of Morality, edited and introduced by Keith Ansell-Pearson, translated by Carole Diethe, Cambridge University Press, 1994.
8
(GS) The Gay Science, translated with commentary by Walter Kaufmann, Vintage Books, 1974.
9
(HH) Human All Too Human (I & II), translated by R. J. Hollingdal, Cambridge University Press, 1996.
10
(TI) Twilight of the Idols,translated by Walter Kaufmann, in The Portable Nietzsche, New York: Viking Press, 1954.
11
(WP) Will to Power, translated by Walter Kaufmann & R. G. Hollingdale, New York: Vintage, 1968.
12
(Z) Thus Spoke Zarathustra, edited by Adrian Del Caro & Robert B. Pippin, translated by Adrian Del Caro, Cambridge University Press, 2006
13
ORIGINAL_ARTICLE
دیویدسن و اصل چریتی به مثابه شرط امکان تفسیر
دیویدسن در کوشش خود در تحقیق در باب چگونگی شکل گیری فهم، مفاهمه و تفسیر به اصلی موسوم به «اصل چریتی» توسل میجوید و از آن استفادة گستردهای در فلسفة خود میکنند. این اصل که خود در واقع مجموعهای از اصول مختلف و بههمپیوسته است بر سه مبنای انسجام، تطابق و توافق استوار است. در این مقاله با بررسی کارکرد و جایگاه و وجوه مختلف این اصل در فلسفة دیویدسن نشان داده میشود که وی این اصل را به واقع مجموعه شروط ضروری برای امکان هر گونه فهم و تفسیر میداند.
https://jop.ut.ac.ir/article_35874_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2012-08-22
10.22059/jop.2012.35874
: اصل چریتی
فهم
تفسیر
تفسیر ریشهای
دانلد دیویدسن
مجتبی
درایتی
mojtaba.derayati@gmail.com
1
دکترای فلسفه از دانشگاه تهران
AUTHOR
- Armour, Grab Bradley, P. & Beall, JC (eds) (2005), Deflationary Truth (Chicago and La Salle: Open Court).
1
- Davidson, Donald (1967), “Truth and Meaning” in Davidson (2001/1), pp.17-36.
2
- Davidson, Donald (1968), “On Saying That” in Davidson (2001/1), pp. 93-108.
3
- Davidson, Donald (1973), “radical Interpretation&rdquo
4
ORIGINAL_ARTICLE
زایش اخلاق از دل تراژدی‘ دفاع از تفسیر اخلاقی کاتارسیس ارسطویی
دفاع از تفسیر اخلاقی کاتارسیس ارسطوئی، یکی از ژانرهای مهم هنر نمایش و محور مباحث ارسطو در کتاب بوطیقا، تراژدی است. نزد ارسطو اقسام شعر، اموری مصنوع که حاصل میمسیس کارکرد آدمی است، به شمار میروند که از میان آنها شعر تراژیک نه فقط به لحاظ فرم و صورت بلکه به لحاظ محتوا، از جایگاهی ممتاز برخوردار است؛ زیرا قادر است با انگیزش شفقت و ترس در مخاطب، موجب کاتارسیس (پالایش) این عواطف شود. تفاسیر مختلفی از کاتارسیس به عمل آمده، از جمله تفسیر روانشناسانه، شناخت شناسانه، اخلاقی و طبی، اما قدر مسلم آن که غایت اخلاقی درجایگاهی برتر از سایر غایات قراردارد. این مقاله برآن است نشان دهد که ژانرهنری تراژدی را میتوان عاملی درخور توجه در آراستن نفوس انسانی به فضائل اخلاقی از طریق ایجاد اعتدال در نفس ادمی دانست که خود فراهم کننده زمینة سعادت و نیک بختی، که غایت قصوای اخلاق ارسطوست، به شمار میآید. از رهگذر این تفسیر، پیوند وثیق هنر و اخلاق نزد ارسطو روشن میشود.
https://jop.ut.ac.ir/article_35875_cd67ff2f730a868cc8425340d7db2457.pdf
2012-08-22
149
177
10.22059/jop.2012.35875
: ارسطو
تراژدی
کاتارسیس
میمسیس
شفقت
ترس
اخلاق
اعتدال
شمسالملوک
مصطفوی
sha_mostafavi@yahoo.com
1
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی
AUTHOR
منـابـع
1
ارسطو (1369)، فن شعر، ترجمة عبدالحسین زرینکوب، تهران: انتشارات امیرکبیر.
2
ارسطو (1385)، اخلاق نیکوماخوس، ترجمة محمدحسن لطفی، تهران: طرح نو.
3
ارسطو (1384)، سیاست، ترجمة حمید عنایت، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
4
اچ، جی، رز (1372)، تاریخ ادبیات یونان، ترجمة ابراهیم یونسی، تهران: انتشارات امیرکبیر.
5
پاپاس، نیکولاس (1384)، ارسطو (در مجموعه دانشنامة زیبائیشناسی)، ترجمة منوچهر صانعی درهبیدی، امیرعلی نجومیان و...، تهران: فرهنگستان هنر).
6
داد، سیما (1385)، فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران: انتشارات مروارید.
7
- Ross. w. d (1963). Aristotle: a complete exposition of his works and thought, the world publishing company, united state of America.
8
- companion to Aristotel (2009), ed. Georgios Blackwell.
9