دانشکده ادبیات وعلوم انسانی
فلسفه
2008-1553
2716-974X
14
2
2017
02
19
مواجهات فلسفی آدورنو و فوکو با مدرنیته: طراحی مدلهای درونگفتمان
1
25
FA
جهانگیر
جهانگیری
دانشیار بخش جامعهشناسی دانشگاه شیراز
آدرس پستی: استان فارس، شیراز، میدان ارم، دانشگاه شیراز، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، بخش جامعهشناسی
کدپستی: 7194685115
jjahangiri@gmail.com
علی
بندرریگیزاده
دانشجوی دکترای جامعهشناسی، دانشگاه شیراز.
آدرس پستی: استان فارس، شیراز، میدان ارم، دانشگاه شیراز، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، بخش جامعهشناسی.
کدپستی: 7194685115
ali.bandarrigizadeh@gmail.com
10.22059/jop.2017.210226.1006195
مقالۀ حاضر به کنکاش در آثار تئودور آدورنو و میشل فوکو میپردازد تا به مفهوم مدرنیته در اندیشه و آراء آنان دست یازد و بر این امر مُهر تأیید زند که هر یک از آنان در مواجهات خود با مدرنیته، طرحی مخصوص به خویش را درافکنده است. لذا، پس از مشخّصنمودن سنّت فلسفی قارّهای بهعنوان یک ”گفتمان“، و پس از مورد مداقه قراردادن پرسشها و مسائل پژوهش، مفهوم مدرنیته بهگونهای انفکاکی در نزد آدورنو و فوکو بررسی میشود. نهایتاً در مقام مقایسه و نتیجهگیری، مدلهای انتولوژیک، اپیستمولوژیک و پارادایمیک بهطور مجزّا برای این دو اندیشمند طراحی و ارائه میشوند. همچنان که نشان داده خواهد شد، عناصر اساسی و بنیادینی که انتولوژی و اپیستمولوژیِ انسانِ مدرن را برمیسازند، در نزد آدورنو، کلیّت و همسانی، و در نزد فوکو، زیستقدرت و کرانمندی هستند. ناهمسانبودن عناصر تشکیلدهندۀ گفتمانی واحد خود را آشکارا در مدلهای پارادایمیک ارائهشده متبلور خواهد ساخت؛ آنجا که با ابتنای بر سلسلهمراتب معرفت نشان میدهیم در حالی که مواجهات فلسفی و پارادایمی آدورنو با مدرنیته مواجهاتی ”مستقیم“ هستند و مواجهۀ نظری وی مواجههای ”غیرمستقیم“ است، فوکو دارای مواجهات فلسفی و پارادایمی ”غیرمستقیم“ است و از انضمامیترین سطح موجود در الگوی سلسلهمراتب معرفت ــ یعنی، ”بهطورمستقیم“ از نظریه ــ به واقعیت مورد بررسی (مدرنیته) ورود میکند.
مدرنیته,همسانی,امر واحد,حاکمیّت,زیستقدرت,کرانمندی
https://jop.ut.ac.ir/article_62969.html
https://jop.ut.ac.ir/article_62969_de115eee03bab263a75e46fad2239ab1.pdf
دانشکده ادبیات وعلوم انسانی
فلسفه
2008-1553
2716-974X
14
2
2017
02
19
تناهیِ آغازینِ زمانمندی و گشودگیِ دازاین در وجود و زمان هایدگر
27
45
FA
احمد
رجبی
0000000325037216
دانشجوی دکتری رشته فلسفه دانشگاه تهران
rajabi_ahmad2@yahoo.de
محمد رضا
بهشتی
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تهران
mrbeheshti@ut.ac.ir
10.22059/jop.2017.62952
<br /> هایدگر در <em>وجود و زمان</em>، مفهوم تناهی را به عنوان یک مفهوم اگزیستانسیالِ ویژه در نظام مفاهیمِ هستیشناسیِ بنیادین به طور مستقل طرح نمیکند، اما در عین حال، معنای هستیشناسانة خاصی را برای آن مفروض میگیرد. این تلقیِ خاص هستیشناسانه از تناهی، به مثابة یک وصف اختصاصی برای نحوة وجود دازاین، بر خلاف آنچه در وهلة نخست به نظر میرسد، اولاً و بالذات در نسبت داشتنِ تناهی با مفاهیمی چون یافتگی و افکندگیِ دازاین در میانة موجودات فهمیده نمیشود، بلکه اتفاقاً بر اساس تقدمِ پدیدارشناسانة مطلق دازاین بر تمامیِ موجودات و وقوف به این تقدم در دازاین اصیل است که مفهوم هستیشناسانة تناهیِ در بحث از تقدمِ آینده در زمانمندیِ اصیلِ دازاین، به مثابة «تناهیِ آغازینِ زمانمندی» در حد اشارهای کوتاه، صراحت مییابد. در این نوشتار، مفهوم تناهیِ آغازین، از تلقی متداول و انتیک از تناهی متمایز میشود، به نحوی که بتوان از خلال تفسیر نسبت تحلیل اگزیستانسیال مرگ با گشودگیِ دازاین، تناهی را در معنایی هستیشناسانه، در نسبت با زمانمندی، در مقام شرط امکانِ گشودگی و مواجهه آشکار ساخت.
تناهی,زمانمندی,آینده,گشودگی,مواجهه,امکان
https://jop.ut.ac.ir/article_62952.html
https://jop.ut.ac.ir/article_62952_e49054e05818e7f08c310b2d716d5f41.pdf
دانشکده ادبیات وعلوم انسانی
فلسفه
2008-1553
2716-974X
14
2
2017
02
19
تحلیل رابطه دوجانبهی تاویل ساختارشکنانه حقیقت اندیشی افلاطون و تاریخ حقیقت نزد هایدگر
47
66
FA
سید جمال
سامع
دانشجوی دوره دکتری فلسفه دانشگاه اصفهان
jamal_same68@yahoo.com
محمد جواد
صافیان
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه اصفهان
m.j.safian@gmail.com
10.22059/jop.2017.62959
حقیقت از کلیدی ترین مفاهیم فلسفهی هایدگر است به طوری که بخش عمده آثار هایدگر را میتوان در پرتوی این مفهوم کلیدی تفسیر کرد. پژوهش بر عهده خود مینهد تا بر تمرکز بر روی کتابهای آموزه افلاطون در باب حقیقت و ذات حقیقت تصویری روشن از ساختارشکنی تاریخ حقیقت نزد هایدگر ارایه دهد. ادعای اصلی هایدگر در این دو کتاب این است که مجال یافتن اعاده حقیقت در معنای نامستوری مستلزم شناسایی دقیق انحراف حقیقت در تاریخ حقیقت است. برای تحقق این هدف هایدگر افلاطون و تمثیل غارش در کتاب جمهوری را به عنوان نقطه آغازین انحراف معنای حقیقت مورد موشکافی فلسفی قرار میدهد. به نظر میرسد که با روشن شدن نقد هایدگر بر افلاطون بر یکی از کلیدواژههای فلسفهی هایدگر یعنی تاریخ حقیقت پرتو افکنده میشود.هدف پژوهش در سرتاسر این مقاله پرتوافکنی بر تفسیر ساختارشکنانه هایدگر از افلاطون در پرتوی دو کتاب فوق الذکر است. بنابراین پرسش راهنمای این است که تاویل ساختارشکنانه هایدگر از افلاطون در این دو کتاب چگونه مجال بروز مییابد؟ و این تفسیر چه افقهای پیموده نشده از حقیقت را بر روی ما میگشاید؟ و نسبت این تفسیر با تاریخ حقیقت چیست؟ سعی در این مقاله این است که تا سرحدّتوان پاسخگوی پرسشهای فوق باشیم.
واژگان کلیدی: حقیقت,هایدگر,نامستوری,تاریخ حقیقت,تاویل ساختارشکنانه,افلاطون
https://jop.ut.ac.ir/article_62959.html
https://jop.ut.ac.ir/article_62959_bf4aaebafb2693154ec689484dff4a76.pdf
دانشکده ادبیات وعلوم انسانی
فلسفه
2008-1553
2716-974X
14
2
2017
02
19
نظام استنتاجی منطق رواقی
67
84
FA
امین
شاهوردی
دانش آموخته دکتری فلسفه دانشگاه اصفهان
amin.shahverdy@gmail.com
10.22059/jop.2017.138343.1006207
رواقیان معتقد بودند استدلالهای معتبر از طریق "تما"ها به "اثباتنشده"ها فروکاسته میشوند؛ چنین درکی از نظام منطق رواقی که در گزارشهای نویسندگان دوره باستان به آن اشاره شده است، منطق رواقی را به مثابه نظامی اصل موضوعی با قواعد اشتقاقی منظور میکند؛ با این همه، امپریکوس در بخشی از کتاب "برضد منطقدانان" در ضمن توضیح دو مثال، اثباتنشدهها را به مثابه قواعد استنتاجی در تجزیه و تحلیل استدلالها به کار میگیرد و بوخنسکی و میتس نیز بدون توجه به چنین تعارضی، این دو مثال را همانند امپریکوس مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند؛ این مقاله با طرح چنین تعارضی، دو راه حل را برای برطرف کردن این تعارض پیشنهاد میکند، در راه حل نخست منطق رواقی دارای دو سطح متفاوت در نظر گرفته شده و بدین ترتیب، هم قواعد جملهای و هم قواعد اشتقاقی میتوانند هم زمان در آن به کار گرفته شوند؛ در راه حل دوم، بر اساس تحول منطق رواقی در طول زمان، هر یک از دو تفسیر بالا به یک دورهی تاریخی منتسب شده و بدین ترتیب، تعارض مورد مناقشه توضیح داده میشود.
منطق رواقی,امپریکوس,نظام اصل موضوعی,اثباتنشدهها,تماها
https://jop.ut.ac.ir/article_62968.html
https://jop.ut.ac.ir/article_62968_69276192e38ed8854833c20864e35b60.pdf
دانشکده ادبیات وعلوم انسانی
فلسفه
2008-1553
2716-974X
14
2
2017
02
19
الهام و معرفت در فلسفهی سقراط و افلاطون
85
102
FA
ایمان
شفیع بیک
0009-0004-5006-662X
دانش آموخته دکترای تخصصی فلسفه
ishafibeik@yahoo.com
10.22059/jop.2017.62949
در نوشتههای افلاطون، از مجموعهی دریافتهای غیبی یا الهامهای گوناگونی یاد میشود که سروش ایزدیِ سقراط (یا <em>دایمونیون</em>)، ندای رؤیاهای سقراط، و غیبگوییِ کاهنان و شاعران را در بر میگیرد. روایت افلاطون از برخورد سقراط با نداهای غیبیاش حاکی از آن است که این نداها هشدارهاییست که سقراط را بر اساس حکمت الهی هدایت میکند؛ ولی هیچگاه او را از سرچشمهی معرفتی خود آگاه، و از جستوجوی معرفت به روش فلسفی بینیاز نمیسازد. غیبگوییهای شاعران و پیشگویان نیز از جانب ایزدان به آنان الهام میشود؛ ولی آنان در حال دریافت الهام بیخویشتن و شیدایند و از آنچه میگویند آگاه نیستند. این غیبگوییها هشدارها و راهنماییهایی بسیار حیاتی در موقعیتهای خاص برای مردمان به ارمغان میآورد؛ ولی آنان را در معرفت ایزدان سهیم نمیسازد. بنابراین، از دیدگاه سقراط و افلاطون الهام، منشأ ایزدی دارد و پیامها و رهنمودهای ارزشمندی برای آدمیان به همراه میآورد و آنان را در رویارویی با مسائل و مشکلات یاری میرساند؛ ولی هیچگونه الهامی، معرفت والا و راستینی را که فیلسوف میجوید، برای او حاصل نمیآورد.<br />
سقراط,افلاطون,الهام,معرفت,دین,فلسفه
https://jop.ut.ac.ir/article_62949.html
https://jop.ut.ac.ir/article_62949_30e9bfb384a72ca524393640ed8ca802.pdf
دانشکده ادبیات وعلوم انسانی
فلسفه
2008-1553
2716-974X
14
2
2017
02
19
زمانپریشی در تدوین تاریخ فلسفه
103
122
FA
مهدی
گل پرور روزبهانی
استادیار گروه فلسفه دانشگاه قم
tahzib@yahoo.com
10.22059/jop.2017.62960
زمانپریشی (آناکرونیسم) در روایت تاریخی یعنی دستکاری در ترتیب اجزای داستان، و پسوپیشکردن آن. سؤال محوری این مقاله آن است که آیا احتراز از زمانپریشی در روایت تاریخ فلسفه مطلوب یا حتی ممکن است؟ برخی روششناسان تاریخنگاری مانند کوئنتین اسکینر و همچنین فیلسوفانی مانند مرتضی مطهری زمانپریشی را خطا انگاشتهاند. مبنای نظری این نگرش در قالب «اصل دسترسپذیری» صورتبندی شده که بکارگیری هرگونه منابع معرفتی را که در دوره مورد بررسی در دسترس نبودهاند منع میکند. بر این اساس چگونگی تاریخنگاری مسألهمحور فلسفه و حتی امکانپذیری آن دچار چالش میگردد. در مقابل برخی اندیشمندان دیگر گونههایی از زمانپریشی را در روایت تاریخی مطلوب یا حتی ناگزیر دانستهاند. آرتور دانتو با معرفی «جملات روایی» و احد فرامرز قراملکی با تعریف مطالعه تاریخی به «شناخت سَلَف در پرتو خَلَف» از این دستهاند. این مقاله به تقریر دیدگاه طرفین، مبانی نظری و اشکالات وارد بر هریک پرداخته و پاسخ آن سؤال را به اتخاذ موضع تاریخشناسانه احاله میدهد.<br />
زمانپریشی,تاریخ فلسفه,تاریخنگاری فلسفه,اصل دسترسپذیری,کوئنتین اسکینر,تاریخنگاری مسألهمحور
https://jop.ut.ac.ir/article_62960.html
https://jop.ut.ac.ir/article_62960_a2143913551687cbe6ede8d724098a1b.pdf
دانشکده ادبیات وعلوم انسانی
فلسفه
2008-1553
2716-974X
14
2
2017
02
19
منشأ لذت از اثر هنری نزد مولانا
123
142
FA
سید محمد حسین
نواب
0000-0002-6395-6750
استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب
snavab@gmail.com
10.22059/jop.2017.62967
در میان آثار حکما و فلاسفه مسلمان به «منشأ لذت از اثر هنری» و «منشأ زیبایی» اشاره شده است. این بحث کما بیش در فلسفه غرب نیز تکرار شده است. در این بحث فلاسفه تلاش دارند منبع الهام زیبایی به هنرمند و چرایی و چگونگی درک زیبایی توسط مخاطب اثر هنری را بررسی کنند و زمینه بحث از «کیفیت درک زیبایی» را فراهم آورند. در این زمینه دو نظر اصلی مطرح شده است؛ نخست فیثاغورس و فیثاغورسیان بر این اعتقادند منشأ زیبایی هنر، حکایت کردن آن از افلاک است. این نظر که «محاکات از افلاک» نام گرفته است فواصل موسیقی را برابر فواصل افلاک از خورشید میداند و لذت از هنر را حاصل درک هارمونی موجود در افلاک میداند. در نظریه دوم حکیمان مسلمان معتقدند که زیبایی هنر به دلیل محاکات از زیباییهای بهشت است. قائلان نظریه «محاکات از عدن» معتقدند انسان به دلیل حضور در بهشت زیباییهای بهشتی را چشیده است و زیباییهای مادی این دنیا تداعی کننده همان زیباییها برای او هستند و در واقع این تداعی است که برای انسان لذت بخش است. مولانا به عنوان متفکر مسلمان هر دو نظریه را بیان میکند و ظاهراً طبق شواهدی که در ادامه آمده است از نظر دوم دفاع میکند.<br />
خیال,محاکات,زیبایی,«منشأ لذت از اثر هنری»,«منشأ زیبایی»,«حکایت از افلاک»,«حکایت از بهشت»,مولانا,فیثاغورس
https://jop.ut.ac.ir/article_62967.html
https://jop.ut.ac.ir/article_62967_46acc1337abd7fceef2ce6ab48eca7fc.pdf