2024-03-28T22:15:31Z
https://jop.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=9983
Philosophy
Philosophy
2008-1553
2008-1553
1398
17
2
امکانِ گشتِ سقراط در السیرة الفلسفیة محمد بن زکریای رازی
ایرج
آذرفزا
شهرام
پازوکی
لئو اشتراوس در پایان کتاب سقراط و آریستوفانس السیرة الفلسفیة محمد بن زکریای رازی را «روشنترین و اندیشمندانهترین» شرحِ امکانِ گشتِ سقراط از بیتوجهی به امور اخلاقی و سیاسی در دوران جوانی به توجه بدان امور در دوران پختگی قلمداد میکند. ما در این مقاله خواهیم کوشید با بازخوانیِ متن السیرة الفلسفیة رازی این مدعای شاذ و جالبتوجه اشتراوس را تبیین کنیم. السیرة الفلسفیة رازی روشنترین شرح این امکان را بهدست میدهد زیرا آیرونیِ سقراط را به منزلۀ «تقیه» صورتبندی میکند: «گشت سقراط» در وهلۀ نخست مستلزمِ کتمانِ تمایز میانِ شیوۀ زندگانیِ نظرورزانه و سیاسی است. آنچه السیرة الفلسفیة رازی را به عنوان «اندیشمندانهترین» شرح این امکان برجسته میکند کوشش رازی برای افزودنِ متممی به «تقیۀ» سقراط است: قانونگذاریِ عقلانی برای غلبه بر بنیانِ الهیاتی سیاسیِ نظام سیاسی. از این جهت رازی همان رهیافتی را پی میگیرد که بیگانۀ آتنی در قوانین افلاطون پیگرفت. بدینترتیب رازی برای مواجهه با چالشِ الهیاتی سیاسی زمانهاش علیه فلسفه، افق فلسفۀ سیاسی افلاطونی را میگشاید افقی که پس از جرح و تعدیلهایی ضروری چارچوب دفاع از فلسفه و شیوۀ زندگانیِ فلسفی بهنزد فیلسوفان مسلمان قرار گرفت.
Socrates
the theological-political challenge
Socrates' turn
The Philosophic Way of Life
taqiyya
practical wisdom
2020
02
20
1
22
https://jop.ut.ac.ir/article_75969_e0ee0fb0f7dc929049720a4845701ed4.pdf
Philosophy
Philosophy
2008-1553
2008-1553
1398
17
2
رابطۀ کنش و روایت در تفکر هیدگر
سیده اکرم
برکاتی
یوسف
شاقول
محمدجواد
صافیان
مفهوم کنش در اندیشۀ هیدگر با فهم و طرحافکنی امکانها مرتبط است. طرحهایی که دازاین (چونان آنجای وجود) پیشمیافکند، تداعیگر طرح (plot) در روایت هستند. گرچه روایت از اصطلاحات هیدگری نیست، برخی مفسران براساس مفاهیم تاریخمندی و زمانمندی دازاین، برداشت روایتگرایانهای از اندیشۀ وی داشتهاند. در این نوشتار بر تفسیری متمایز که مدعی روایتمندی بنیادین دازاین است، متمرکز میشویم و ارتباط آن با کنش را بررسی مینماییم. فرضیۀ اصلی ما این است که میان کنشمندی و روایتمندی دازاین، وابستگی متقابل و دوری هرمنوتیکی وجود دارد و هردو بهجهت مساوقت با فهم و طرحافکنی، در بنیاد و ساختار اگزیستانسیال دازاین همسرچشمهاند. هدف این بحث این است که نشان دهیم چگونه نحوۀ روایت و تفسیر ما از زندگی و فهم خویش، میتواند تعیین کنندۀ نوع کنشهای ما باشد. تحلیل این تأثیر، نقش مهمی در فهم ما از نحوۀ اثرگذاری انواع روایات از جمله داستانها، فیلمها، نقدها و ... بر رفتار و خودفهمی ما دارد. درخواهیم یافت که فهم ما از موقعیت و امکانهایی که داریم، نوع کنش ما را شکل میدهند و هر کنش بهمنزلۀ فهم، گسترهای از امکانها را میگشاید که در غیرآن صورت بر ما فروبسته میماند؛ این دور پیوسته ادامه دارد و عالم ما را میگسترد.
Heidegger
action
Narration
projection
self-understanding
2020
02
20
23
44
https://jop.ut.ac.ir/article_75970_3b6339d748a76516b3bec28793574f61.pdf
Philosophy
Philosophy
2008-1553
2008-1553
1398
17
2
تحلیل نقد ویتگنشتاین بر آگوستین دربارۀ نظریۀ تصویری زبان
محسن
بهلولی فسخودی
ویتگنشتاین پژوهشهای فلسفی را با نقد و تحلیل نگرش آگوستین دربارۀ زبان آغاز میکند. او مدعی است که نظریۀ آگوستین مبتنی بر درکی محدود و به گفته او ابتدایی از زبان است که آن را در قالب ارتباط و تصویرگری عالم واقعیت تعریف کرده است. مساله پژوهش این است که چرا ویتگنشتاین در نقد نظریه تصویری معنا از آگوستین به عنوان نماینده برجسته این دیدگاه سخن گفته است؟ در این پژوهش با روش کیفی استنتاجی و با بهرهبردن از یکی از آثار کاملا تخصصی و فلسفی آگوستین یعنی دیالوگ آموزگار نشان داده شده که نقدهای ویتگنشتاین بر نظریه تصویری زبان، ملاک معناداری زبان و نظریه آموزش و تعریف اشاری اگرچه نه کاملا اما تا حد زیادی مبتنی بر برداشت محدود از مواضع زبانشناختی آگوستین است. لذا یافته پژوهش حکایت از آن دارد که نقدهای ویتگنشتاین بر دیدگاه آگوستین به روایت آثار او تنها محدود به کتاب اعترافات بوده و از آنجایی که این اثر خودزندگینامهای بیشتر برای مخاطب عام نگاشته شده است و هدف آگوستین در آن طرح مسائل بغرنج و پیچیده زبان و فلسفیدن درباره آنها نبوده است، فهم ویتگنشتاین از جغرافیای اندیشه آگوستین را به شدت مورد تردید قرار میدهد.
Picture theory of language
Signify
Meaning
Using
ostensive teaching
2020
02
20
45
65
https://jop.ut.ac.ir/article_75971_bbf89e2b14be7c015623bb29630c0c0d.pdf
Philosophy
Philosophy
2008-1553
2008-1553
1398
17
2
آزادی چون بنیاد علت و دلیل در «متافیزیک دازین» هیدگر
بهمن
پازوکی
این مقاله تفصیل این قول هیدگر است که «آزادی بنیاد علت و دلیل است». مفهوم آزادی مفهومی کلیدی در دورهای از اندیشة هیدگر است که او خود آنرا «متافیزیک دازین» خوانده است. آزادی به نزد وی در وهلة نخست نه مسألهای سیاسی و نه صورتی از علیت است، بلکه اصلی وجودشناختی است، پاسخی است به این پرسش که گشودگی عالم بر دازین از چه راهی ممکن میشود و چرا چیزها برای انسان پرسش برانگیز میشوند و جستجوی او برای یافتن علت و دلیل بر چه بنیادی استوار است. آزادی «بنیاد» فکر کردن با دلیل و استدلال و شکل دادن به ساختار تجربه به مدد دلایل و علل است. هیدگر برای دست یافتن به این بنیاد با فهم پیشینی دازین از وجود شروع میکند که شرطِ امکان برقراری نسبت با دیگر موجودات است. اما خودِ امکان فهم ماتقدم وجود موکول به تعالی (برگذشتن) از همة موجودات است. در تعالی جستن، دازین از موجودات برمیگذرد و به سمت تمامیت آنها که عالم باشد، میرود. خصوصیت اساسی عالم از بهرِ (Umwillen) است. میان از بهرِ که خصوصیت اولیة عالم است و در عالم بودن و آزادی دازین بهمبستگی درونی وجود دارد.
Freedom
foundation
Transcendence
the Universe
From the
Metaphysics Dazein
Heidegger
2020
02
20
67
85
https://jop.ut.ac.ir/article_75972_1147d8b2d70ca803ed0d7d5accc3c1e9.pdf
Philosophy
Philosophy
2008-1553
2008-1553
1398
17
2
تأویل روانشناسانۀ اندیشۀ ملاصدرا در مسئلۀ خواب و بررسی مبانی فلسفی آن
ریحانه
شایسته
محمد کاظم
علمی سولا
سید مرتضی
حسینی شاهرودی
مسألة رویا از جمله مسائل مورد توجه انسانها در اعصار مختلف بوده است و روانشناسان نیز تا حد زیادی دربارۀ آن به تحقیق و بررسی پرداختهاند؛ با این حال بسیاری از مسائل آن مانند ماهیت و حقیقت رویاهای صادقه در پارهای از ابهام به سر میبرد. در این میان ملاصدرا در مقام یک فیلسوف و به مثابه یک روانشناس، این مساله را تا حدودی در کتب خود مطرح کرده است و این نوشتار پس از استخراج مبانی فلسفی مرتبط به خواب و مسائل روانشناسی آن، نشان داده است که با توجه به دستگاه فکری ملاصدرا مبتنـی بر اصالت وجود، تشکیـک وجود، حرکت جوهری، جسمانیـة الحدوث و روحانیة البقا و به تبع آن دو بعدی بودن انسان و اعتقاد صدرا به اختیار، شالودهای مناسب برای تعریف رویا، انواع رویا و منشأ رویا به وجود میآید. البته باید توجه کرد که گرچه برخی از نظرات ملاصدرا به دلیل توجه به بعد مادی (بدنی) انسان و درنظر گرفتن یکی از ابعاد وجودی وی تا حدودی با روانشناسی سازگار است، اما به علت فقدان جنبه تجردی در روانشناسی معاصر میتوان نظرات خاص و دقیقی درباره انواع خواب و به خصوص رویاهای صادقه از دیدگاه ملاصدرا استخراج کرد.
Mulla sadra
sleep
dream
philosophy
Cognitive psychology
2020
02
20
87
105
https://jop.ut.ac.ir/article_75973_34be40bcd5b54f6b34e0e0c1cca10c05.pdf
Philosophy
Philosophy
2008-1553
2008-1553
1398
17
2
چهار چالش اساسی بر سر راه استدلالهای اخلاقی؛ دیدگاه دومِسِل
مسعود
صادقی
استدلالهای اخلاقی بالاخص با شیوه صورتبندی موجز و مبتنی بر سنت فیلسوفان تحلیلی از قرن بیستم رواج بسیار یافته است. دستمایه اصلی این مقاله بررسی چالشهای عملی بر سر راه تحقق یک استدلال اخلاقی کارآمد است. بنجامین دومسل از معدود کسانی است که این موضوع را مورد تحلیل مستقل قرار داده و بر این باور است که استدلال اخلاقی فربه و کمالیافته استدلالی نیست که صرفا از اعتبار منطقی برخوردار باشد بلکه باید از چند مانع یا چالش عملی نیز بسلامت عبور کرده باشد. بر همین مبنا، پرسش اصلی در این نوشتار این است که با توجه به دیدگاه دومسل، این چالشها کدام هستند و تا چه حد بجا و روا طرح شدهاند. انکار مسلمات اخلاقی، بیتوجهی به نگرش اخلاقی اشخاص، فقدان ژرفنگری و غفلت از ابعاد فردی مسائل اخلاقی، عناوین این چهار چالش هستند. یافتههای مقاله گویای آن است که اولا دومسل در تبیین و اثبات صحیح همۀ این موارد چالشبرانگیز چندان موفق نبوده و در موارد موفق نیز برخی از حالات آن نیازمند استدلال بهتر یا تبیین بیشتر است.
Ethical reasoning
thin moral reasoning
thick moral reasoning
De Mesel
Ethical implications
2020
02
20
107
123
https://jop.ut.ac.ir/article_75974_ea41f3b01b6cfc82743fe5d1e2388682.pdf
Philosophy
Philosophy
2008-1553
2008-1553
1398
17
2
بررسی فلسفی دلایل علیه جرمانگاری فکر محض
حمیدرضا
محبوبی آرانی
در حقوق کیفری این اصل، کمابیش اصلی محترم و پذیرفته است که ما نباید کسی را به خاطر فکر محضاش مجازات کنیم. فکر محض نیز اقسام احساسات، امیال، تخیلات و آرزوها، باورها و نیات و تصمیمهای اجرایینشده را در برمیگیرد. دلایل کمابیش قانعکنندهای در خصوص اینکه چرا میبایست از مجازات فکر محض پرهیز نمود وجود دارد، دلایلی که بیشتر پیامدگرایانه هستند و به پیامدهای ناشی از تقنین چنین مجازاتهایی منجر میشود. در این مقاله اما میکوشم به بررسی مباحثی بپردازم که پیرامون دلایل غیرپیامدگرایانۀ مرتبط با این اصل شکل گرفته است و به ماهیت خود فکر محض و امکان جرمانگاری آن مربوط میشوند. بررسی من در اینجا عمدتاً به یک قسم فکر محض، یعنی نیت غیراجراشده یا نیت محض میپردازد و بحث دربارۀ اقسام مهم دیگری همچون باورهای بنیادگرایانه یا نژادپرستانه را مورد کندوکاو قرار نمیدهد. در این مقاله نشان میدهم که نیتهای غیراجراشده میتوانند آزاررسان، قابل اتصاف به وصف مجرمانه و قابل کشف و اثبات باشند و اگر ما همچنان میخواهیم شهود اخلاقیمان نسبت به اصل عدم جرمانگاری و رد مجازات فکر محض را حفظ کنیم میبایست بنیادهای محکمتری را پیدا کنیم.
Mere thought
action
intention
The principle of harm
Liability
2020
02
20
125
144
https://jop.ut.ac.ir/article_75975_09dd54b6d1f56c68aeeda817530baca3.pdf
Philosophy
Philosophy
2008-1553
2008-1553
1398
17
2
هابرماس و دیگریِ عقلانیت غربی: منطقِ دوگانه مشمول گردانیدن و از شمول خارج ساختن
حسین
مصباحیان
این مقاله نشان داده است که ادعای هابرماس در مورد همه شمولی مدرنیته، بر پایه تصور و یا برداشتی از مدرنیته قرار گرفته است که با عقلانیت غربی پیوند یافته است: «ما بیشک، ادعای همهشمولی را با درک غربی خودمان از جهان پیوند میزنیم»Habermas, 1984: 17) ) .مقاله بحث کرده است که برداشت مذکور ، وقتی در متن جهانی سرشار از تنوعات فرهنگی قرار داده شود، بسیار پرسشبرانگیز خواهد بود. در جهت برجسته ساختن تناقضات ادعای هابرماس، قسمت اول این مقاله بحثی عرضه کرده است در باب منطق دوگانه عقل در زیست جهان تا نشان دهد عقلی که بنیاد مدرنیته قرار گرفته است، به اقتضای ذات خود نمی تواند دیگری خود را در حد و اندازه خود به رسمیت بشناسد. این عقل از یک سو ناچار است برای تحقق وعده همه شمولی خود، دیگری غیر غربی را به حساب آورد و از سویی دیگر به دلیل نقش محوری و بنیادینی که برای خود قائل است، او را از شمول خارج کند. این منطق که از آن به عنوان «مشمول گردانیدن» و «از شمول خارج ساختنِ» همزمان نام برده شده است، نه تنها اعتراضاتی فلسفی و تاریخی را در دنیای فکری غیر غربی برانگیخته است، بلکه در فلسفه و تاریخ معاصر غربی نیز مورد نقد جدی قرار گرفته است. در برابر ادعای همه شمولی هابرماس بر پایه عقلانیت غربی، مقاله در قسمت دوم خود با گشودن بحثی پیرامون تنوع روشنگری ها بحث کرده است که « دیگری غیر غربی» ضرورت دارد خود را از حاشیه به متن بِکشاند و درجهت به رسمیت شناخته شدن خویش، پروژه تجدد سنت خویش را با رویکردی نوین از سر گیرد و در فرایند همه شمولی راستین که حاصل مشارکت همه فرهنگ ها است، نقشی ایفا کند
Occidental Rationality
The other
Jürgen Habermas
Universalization
inclusion
exclusion
2020
02
20
145
165
https://jop.ut.ac.ir/article_75976_90d12e0fe1c2be6ad3441dd1f236d691.pdf
Philosophy
Philosophy
2008-1553
2008-1553
1398
17
2
بهره مندی در فلسفۀ توماس آکوئیناس
محمد
ملائی ایولی
محسن
فهیم
مجتبی
جعفری اشکاوندی
یکی از مفاهیم کلیدی که در متافیزیک توماس نقش اساسی دارد، مفهوم بهرهمندی است، که بر اساس آن، بین خالق و مخلوق ارتباط برقرار میکند. بهرهمندی پیشینهای در فلسفه افلاطون و بوئثیوس دارد و در عبارات توماس عبارت است از چیزی که به نحوی جزئی، آنچه را که به دیگری به نحو کامل تعلق دارد، دریافت میکند. از آنجا که متافیزیک وی براساس توجه خاص به «وجود» بنا شده است و وجود نیز هم به خالق و هم به مخلوق نسبت داده میشود و موجودات از وجود برخوردار هستند، بنابراین باید نوع ارتباط بین خالق و مخلوق مورد مطالعه قرار گیرد و معلوم گردد هرکدام به چه نحو در وجود سهیماند. همچنین در رابطه بین وجود و ماهیت، بهرهمندی چه نقشی دارد. این مقاله در نظر دارد با مطالعه آثار توماس آکوئیناس و شارحین و محقیقن به شیوه تحلیلی و پژوهشی مسأله بهرهمندی را بررسی نماید تا منظور از بهرهمندی، انواع بهرهمندی و موارد استعمال مفهوم بهرهمندی در فلسفه توماس مشخص گردد. وی سه نوع بهرهمندی را تشخیص میدهد که تنها یکی از آنها قابل استناد به خدا و موجودات است. وی با نظریه بهرهمندی رابطه خالق و مخلوق، رابطه ماهیت و وجود، رابطه کثیر با واحد را توجیه میکند.
participation
Thomas Aquinas
Existence
Essence
Analogy
2020
02
20
167
187
https://jop.ut.ac.ir/article_75978_0c33dd4935a00b4cf3f48ef7e767d63f.pdf
Philosophy
Philosophy
2008-1553
2008-1553
1398
17
2
فرجام نفوس ناقصه از دیدگاه فارابی
عباسعلی
منصوری
زهرا
کهریزی
آراء فارابی در باب معاد و سرنوشت نفوس انسانی پس از مرگ جزء ساختارشکنانه ترین دیدگاه ها در میان فیلسوفان مسلمان است تا جایی که حتی برخی انکار اصل معاد نوع بشر را به او نسبت می دهند اما بررسی های ما در این مقاله نشان می دهد که فارابی منکر اصل معاد نبوده بلکه معاد نفوس ناقصه (یعنی نفوس کودکان، ابلهان و دیوانگان) را نفی می کند. هدف این مقاله بررسی دیدگاه فارابی در مورد سرنوشت نفوس ناقصه است. بحث در باب سرنوشت نفوس ناقصه معمولا از منظر علم کلام و نسبت آن با دو صفت عدل و حکمت الهی بررسی می شود. اما فارابی به این بحث صرفا از منظر فلسفی می پردازد و حتی در مورد آیات و روایاتی که به ظاهر دلالت بر معاد همگانی دارند، موضع گیری و ورودی نمی کند. فارابی بنا بر مبانی انسان شناسیاش و نگاه خاصی که در مورد کیفیت و نحوه معاد دارد، به این نتیجه می رسد که نفوس ناقصه همچون سایر حیوانات پس از مرگ معدوم می شوند. در متن مقاله تصریحات و اشارات فارابی در این باب و مبانی انسانشناسی که وی را به این نظریه سوق می دهد مورد بررس قرار گرفته است.
Farabi
Incomplete Spirits
Resurrection
Resurrection of Children
Resurrection of the Insane
Resurrection of the idiots
2020
02
20
189
210
https://jop.ut.ac.ir/article_75979_9e99adc149f4b828d0945a1b7eb0ffe8.pdf