ایرج آذرفزا؛ شهرام پازوکی
دوره 17، شماره 2 ، اسفند 1398، ، صفحه 1-22
چکیده
لئو اشتراوس در پایان کتاب سقراط و آریستوفانس السیرة الفلسفیة محمد بن زکریای رازی را «روشنترین و اندیشمندانهترین» شرحِ امکانِ گشتِ سقراط از بیتوجهی به امور اخلاقی و سیاسی در دوران جوانی به ...
بیشتر
لئو اشتراوس در پایان کتاب سقراط و آریستوفانس السیرة الفلسفیة محمد بن زکریای رازی را «روشنترین و اندیشمندانهترین» شرحِ امکانِ گشتِ سقراط از بیتوجهی به امور اخلاقی و سیاسی در دوران جوانی به توجه بدان امور در دوران پختگی قلمداد میکند. ما در این مقاله خواهیم کوشید با بازخوانیِ متن السیرة الفلسفیة رازی این مدعای شاذ و جالبتوجه اشتراوس را تبیین کنیم. السیرة الفلسفیة رازی روشنترین شرح این امکان را بهدست میدهد زیرا آیرونیِ سقراط را به منزلۀ «تقیه» صورتبندی میکند: «گشت سقراط» در وهلۀ نخست مستلزمِ کتمانِ تمایز میانِ شیوۀ زندگانیِ نظرورزانه و سیاسی است. آنچه السیرة الفلسفیة رازی را به عنوان «اندیشمندانهترین» شرح این امکان برجسته میکند کوشش رازی برای افزودنِ متممی به «تقیۀ» سقراط است: قانونگذاریِ عقلانی برای غلبه بر بنیانِ الهیاتی سیاسیِ نظام سیاسی. از این جهت رازی همان رهیافتی را پی میگیرد که بیگانۀ آتنی در قوانین افلاطون پیگرفت. بدینترتیب رازی برای مواجهه با چالشِ الهیاتی سیاسی زمانهاش علیه فلسفه، افق فلسفۀ سیاسی افلاطونی را میگشاید افقی که پس از جرح و تعدیلهایی ضروری چارچوب دفاع از فلسفه و شیوۀ زندگانیِ فلسفی بهنزد فیلسوفان مسلمان قرار گرفت.