نویسنده
چکیده
مفهوم زمان در تاریخ فلسفه مفهومی پیچیده و مرموز بوده است تا جایی که بعضی ارباب نظر آنرا معلوم الانیه و مجهول الماهیه خوانده اند این مقاله در صد د تفسیری اجمال یاز موقعیت مفهوم زمان در تفکر کانت است و نشان می دهد که مفهوم زمان در فلسفه جدید در اندیشه دیوید هیوم جایگاه تازه ای یافت که در اندیشه گذشتگان از این جایگاه برخودار نبود و آنگاه در فلسفه کانت اساسا آگاهی و شناخت دایر مدار زمان است و آنجا که زمان حضور نداشته باشد آگاهی نیز معنایی ندارد تحلیل نسبت آگاهی و زمان در کانت به اینجا می انجامد که کانت موجودیت را با زمان پیوند می زند و فهم موجود را بدون اتکاء به زمان ناممکن می داند
عنوان مقاله [English]
-
چکیده [English]
The mysterious character of the concept of time has made some thinkers contrast its being with its nature, considering the former evident while the latter unintelligible.
This article briefly explains the status of time from Kant’s point of view.
After explaining the concept of time in the philosophy of David Hume, where it is conferred a totally new status in comparison with his predecessors, the article proceeds to explain the central position of this concept in Kant’s treatment of knowledge and consciousness. In Kant’s view no sense can be made of consciousness where there is no time present. To him being and time are interlocked to the effect that the former can not be understood without resorting to the latter
کلیدواژهها [English]
- -