محمد دانش نهاد؛ محمدحسن وکیلی
دوره 19، شماره 2 ، دی 1400، ، صفحه 93-110
چکیده
عدم تطابق ذهن و خارج یکی از مباحث چالشی است که بسیاری از حکما آن را نمیپذیرند و شاید غالب حکما بر این امر متفق باشند که همان چیزی که انسان ادراک میکند، مطابق با واقع است. همانطور که تطابق عوالم با یکدیگر ...
بیشتر
عدم تطابق ذهن و خارج یکی از مباحث چالشی است که بسیاری از حکما آن را نمیپذیرند و شاید غالب حکما بر این امر متفق باشند که همان چیزی که انسان ادراک میکند، مطابق با واقع است. همانطور که تطابق عوالم با یکدیگر به دنبال اثبات اینهمانی میان وجود سافل و وجود برتر است، تطابق ذهن و عین نیز به دنبال اثبات اتّحاد میان ذهن و عین است. در این پژوهش ابتدا نظریۀ تطابق عوالم و تطابق عین و ذهن و اشکالات هر یک به تفصیل مطرح میشود که از جملۀ آنها پیشفرضهای نادرستی همچون واقعی دانستن امور محسوس و واقعی ندانستن امور نامحسوس و یا اشکالاتی است که بر تقسیم حمل به اولی و شایع وارد میشود و پس از آن، ارکان نظریۀ عدم تطابق ذهن و عین در سه بخش به تفصیل تقریر میگردد و در نهایت، نقش نظریۀ عدم تطابق در عوالم ماده، مثال، عقل و تجرد الوهی بررسی میشود. از جمله نتایج تحقیق از این قرار است: 1. دلیلی بر تطابق عوالم و تطابق ذهن و عین وجود ندارد، بلکه چنین تطابقی بر اساس اصاله الوجود محال است؛ 2. ارکان نظریۀ عدم قول به تطابق را اموری همچون ارتباط حقایق و وجودات با یکدیگر بر اساس اصالة الوجود نه تطابق وجودات با یکدیگر، تشکیک وجود، وجود واقعیت و بی اعتبار نبودن ادراکات انسانی تشکیل میدهد؛ 3. نظریۀ عدم تطابق ذهن و عین در رابطه با برخی از اقسام علم حضوری مطرح میشود؛ 4. نظریۀ عدم تطابق، اختصاصی به عالم ماده ندارد؛ بلکه شامل عوالم مثال، عقل و تجرد الوهی نیز میگردد.