نوع مقاله : علمی -پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری فلسفۀ جدید و معاصر غرب دانشگاه شهید بهشتی تهران
2 استادیار گروه فلسفه در دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
در این نوشتار به نسبت بین زبان و منطق در فلسفۀ هگل خواهیم پرداخت. در ابتدا بین دو وجه مهم زبان، یعنی وجه نشانهشناسانه و وجه معناشناسانه، تمایز خواهیم نهاد. خواهیم دید زبان از وجه نخست صرفا بر مبنای قواعد دستوری یا به منزلۀ ساختاری از نشانهها لحاظ میشود. اما هنگامی که، به شکل انضمامی، وجه معنایی زبان نیز در تحلیل وارد گردد، با زبان همچون قلمرو عام بازنماییها روبهرو خواهیم شد. از همین لحاظ است که هگل زبان را، به منزلۀ عرصۀ بازنماییها، مبنای نحوهای از شناخت به معنای آشنایی میداند که شرط و پیشفرض شناخت فلسفی ست. در وهلۀ سوم نشان خواهیم داد که زبان به منزلۀ مبنای نحوۀ شناختِ مبتنی بر آشنایی، همان نقطۀ آغاز سیر پدیدارشناسی روح است. به همین معنا ست که هگل پدیدارشناسی را نردبان صعود آگاهی عرفی تا سطح آگاهی فلسفی میداند. به تعبیر دیگر، پیشرویِ دیالکتیکیِ قالبهای آگاهی از سطح آگاهی و زبان عرفی آغاز میشود و به سطح منطق همچون حقیقت زبان میرسد. در این وهلۀ چهارم روشن میشود که مقام منطق دقیقا وارونۀ مقام آگاهی عرفی ست و از این لحاظ میتوان گفت زبان یعنی منطق بالقوه و منطق یعنی زبانِ بالفعل.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
On the Relation of Language and Logic in Hegel’s Philosophy
نویسندگان [English]
- Mohammad Hadi Haji Beigloo 1
- Ahmad Aliakbar Mesgari 2
1 Ph.D candidate in Western Philosophy, Shahid Beheshti University of Tehran
2 Assistant Professor of Philosophy, Shahid Beheshti University of Tehran
چکیده [English]
In this paper, we will focus on the relation of language and logic in Hegel’s philosophy. First, we will distinguish between two important aspects of language, that is, the semiological aspect and the semantical. As we will see, language in the first aspect is solely considered as a system based on grammatical rules or as a structure of signs. But when, in a concrete way, the semantical aspect of language is also taken into account, we will encounter language as the general realm of representations. It is in this context that Hegel considers language, as the realm of representations, to be the basis for a kind of knowledge by acquaintance, which is the condition and the presupposition of philosophical knowledge. Thirdly, we will show that language as the basis of knowledge through familiarity is the very beginning of the Phenomenology of Spirit. It is for this reason that Hegel considers Phenomenology to be a ladder of ascension of common consciousness to the level of philosophical consciousness. In other words, the dialectical progression of the forms of consciousness begins from the level of common consciousness and common language and ultimately reaches the level of logic as the truth of language. In the end, it becomes clear that the realm of Hegel’s logic is precisely the inversion of common consciousness, and in this sense we can say that language is the potential logic and logic is the actual language.
کلیدواژهها [English]
- Keywords: Common Consciousness
- Common Language
- Knowledge by Acquaintance
- Speculative Knowledge
- Logic