نوع مقاله : علمی -پژوهشی
نویسنده
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تهران
چکیده
اهمیت گزارههای اینهمانی در منطق ویتگنشتاین بیش از هرگونه گزاره دیگری اعم از بسیط یا معین است. گزارههای اینهمانی است که از طریق آن میتوانیم به عینیت و یگانگی ماهوی جهان آگاهی یقینی بیابیم. گزارههای اینهمانی مبنای اثبات و حتی انکار دیگر گزارههایند، بنابرین گزارههای اینهمانی هیچ گزاره علمی دیگری را تولید نمیکند اما بدون آن نیز هیچ گزاره علمی دیگری، صادق یا کاذب، و بهنحو منطقی امکانپذیر نیست. تنها به تأیید مضمونی گزاره اینهمانی در گزارههای دیگر میتوان آن گزارهها را صادق یا کاذب دانست. بدون گزارههای اینهمانی حتی نمیتوان حدس زد جهان غیر مبتنی بر این گزارهها چگونه خواهد بود. این است اسطوره گزارههای اینهمانی که فیلسوف لودویک ویتگنشتاین در برخی از نوشتههای خویش و بهخصوص در اثر ارزشمند وی مرسوم به درباره یقین و یادداشتها (1918- 1914) به جنبههایی از آن توجه نموده است. گستره گزارههای اینهمانی جهان است و گستره جهان بهاندازه گستره منطقی است که گستره اینهمانی است. مرزهای جهان و مرزهای زبان به غیر از گزارههای اینهمانی نماینده تام و تمام دیگری در میان گزارهها ندارد. در نظر ویتگنشتاین این گزارهها فاقد ویژگی تحاکی و تصویریاند اما ضرورت برخاسته از این گزارهها یک ضرورت تام و تمام ابتدایی و مقدماتی است. بدون گزارههای اینهمانی نمیتوانیم آنگونه بیندیشیم که اینک میاندیشیم و بنابرین بحث درباره ماهیت این گزارهها بدون تردید در کشف و شناخت منطق وجودشناسی مندرج در نظریه زبانی ویتگنشتاین مهم و ارزشمند خواهد بود. واقعیت ناشی از اینهمانی نیست اما آن مصداق اینهمانی است.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
What is Identity? Wittgenstein's Theory on Identity Propositions
نویسنده [English]
- MUSA S. DIBADJ
Associate Professor of Philosophy, Department of Philosophy, University of Tehran, Tehran, Iran.
چکیده [English]
The significance of identity propositions in Wittgenstein's logic surpasses that of any other proposition, whether simple or definite. It is through identity propositions that we can attain certainty about the objectivity and essential unity of conscious reality. Identity propositions serve as the basis for affirming or even denying other propositions; thus, identity propositions do not generate any other scientific propositions. However, without them, no other scientific proposition, whether true or false, can logically exist. Only by confirming the content of an identity proposition in other propositions can we consider them true or false. Without identity propositions, we cannot even speculate on what a world not based on these propositions would be like. This illustrates the essence of identity propositions that the philosopher Ludwig Wittgenstein has addressed in various writings, particularly in his valuable work commonly referred to as "On Certainty" and the notes from 1914-1918. The scope of identity propositions encompasses the world, and the extent of the world is as vast as the logical territory underlying identity. The boundaries of the world and the limits of language have no other complete representatives among propositions besides identity propositions. According to Wittgenstein, these propositions lack the features of correspondence or representation; however, the necessity arising from them is a fundamental and primary necessity. Without identity propositions, we cannot think in the way we currently do, and thus discussing the nature of these propositions will undoubtedly be important and valuable in discovering and understanding the ontological logic embedded in Wittgenstein's language theory. Reality is not due to identity, but it is an instance of identity.
کلیدواژهها [English]
- Identities
- Wittgenstein
- Tractatus
- World Theory
- Category of Space
- Logic of Space