نوع مقاله : علمی -پژوهشی

نویسنده

دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تهران

10.22059/jop.2024.385984.1006863

چکیده

اهمیت گزاره‏‌های این‌‏همانی در منطق ویتگنشتاین بیش از هرگونه گزاره دیگری اعم از بسیط یا معین است. گزاره‌‏های این‏‌همانی است که از طریق آن می‌‏توانیم به عینیت و یگانگی ماهوی جهان آگاهی یقینی بیابیم. گزاره‌‏های این‌‏همانی مبنای اثبات و حتی انکار دیگر گزاره‌‏هایند، بنابرین گزاره‏‌های این‏‌همانی هیچ گزاره علمی دیگری را تولید نمی‏‌کند اما بدون آن نیز هیچ گزاره علمی دیگری، صادق یا کاذب، و به‌نحو منطقی امکان‏پذیر نیست. تنها به تأیید مضمونی گزاره این‏‌همانی در گزاره‌‏های دیگر می‌‏توان آن گزاره‌ها را صادق یا کاذب دانست. بدون گزاره‏‌های این‏‌همانی حتی نمی‏‌توان حدس زد جهان غیر مبتنی بر این گزاره‌‏ها چگونه خواهد بود. این است اسطوره گزاره‏‌های این‌‏همانی که فیلسوف لودویک ویتگنشتاین در برخی از نوشته‌‏های خویش و به‏‌خصوص در اثر ارزشمند وی مرسوم به درباره یقین و یادداشت‏‌ها (1918- 1914) به جنبه‌هایی از آن توجه نموده است. گستره گزاره‏‌های این‌‏همانی جهان است و گستره جهان به‌‏اندازه گستره منطقی است که گستره این‌‏همانی است. مرزهای جهان و مرزهای زبان به غیر از گزاره‌‏های این‌‏همانی نماینده تام و تمام دیگری در میان گزاره‌‏ها ندارد. در نظر ویتگنشتاین این گزاره‌‏ها فاقد ویژگی تحاکی و تصویری‏‌اند اما ضرورت برخاسته از این گزاره‏‌ها یک ضرورت تام و تمام ابتدایی و مقدماتی است. بدون گزاره‏‌های این‌همانی نمی‌‏توانیم آن‌گونه بیندیشیم که اینک می‏‌اندیشیم و بنابرین بحث درباره ماهیت این گزاره‌‏ها بدون تردید در کشف و شناخت منطق وجودشناسی مندرج در نظریه زبانی ویتگنشتاین مهم و ارزشمند خواهد بود. واقعیت ناشی از این‌‏همانی نیست اما آن مصداق این‌‏همانی است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

What is Identity? Wittgenstein's Theory on Identity Propositions

نویسنده [English]

  • MUSA S. DIBADJ

Associate Professor of Philosophy, Department of Philosophy, University of Tehran, Tehran, Iran.

چکیده [English]

The significance of identity propositions in Wittgenstein's logic surpasses that of any other proposition, whether simple or definite. It is through identity propositions that we can attain certainty about the objectivity and essential unity of conscious reality. Identity propositions serve as the basis for affirming or even denying other propositions; thus, identity propositions do not generate any other scientific propositions. However, without them, no other scientific proposition, whether true or false, can logically exist. Only by confirming the content of an identity proposition in other propositions can we consider them true or false. Without identity propositions, we cannot even speculate on what a world not based on these propositions would be like. This illustrates the essence of identity propositions that the philosopher Ludwig Wittgenstein has addressed in various writings, particularly in his valuable work commonly referred to as "On Certainty" and the notes from 1914-1918. The scope of identity propositions encompasses the world, and the extent of the world is as vast as the logical territory underlying identity. The boundaries of the world and the limits of language have no other complete representatives among propositions besides identity propositions. According to Wittgenstein, these propositions lack the features of correspondence or representation; however, the necessity arising from them is a fundamental and primary necessity. Without identity propositions, we cannot think in the way we currently do, and thus discussing the nature of these propositions will undoubtedly be important and valuable in discovering and understanding the ontological logic embedded in Wittgenstein's language theory. Reality is not due to identity, but it is an instance of identity.
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Identities
  • Wittgenstein
  • Tractatus
  • World Theory
  • Category of Space
  • Logic of Space