سیده اکرم برکاتی؛ محمدکاظم علمی سولا
دوره 13، شماره 2 ، اسفند 1394، ، صفحه 1-137
چکیده
در این نوشتار بهتبیین مفهوم نماد و استعاره در اندیشهی ریکور پرداخته، سپس تلاش میشود رابطهی آندو، در چشمانداز کلی فلسفهی وی، بهنحوی مورد بررسی قرارگیرد که بتواند پاسخگوی سؤالات زیر ...
بیشتر
در این نوشتار بهتبیین مفهوم نماد و استعاره در اندیشهی ریکور پرداخته، سپس تلاش میشود رابطهی آندو، در چشمانداز کلی فلسفهی وی، بهنحوی مورد بررسی قرارگیرد که بتواند پاسخگوی سؤالات زیر باشد: آیا مفهوم نماد و استعاره در ریکور بهیک معنا بهکار میروند یا در دو حوزهی کاملا متفاوت معنا میشوند؟ نحوهی رابطهی ایندو مفهوم در تفکر ریکور بهچه صورت است، آیا ارتباط مفهومی یا کارکردی با یکدیگر دارند؟ ریکور چگونه از هریک از این مفاهیم برای بسط هرمنوتیک خود بهره میبرد؟ ریکور ضمن تبیین این مفاهیم، تلاش میکند هر یک را از طریق دیگری معنا نماید و میان آندو وجه اشتراکی قائل میشود که میتواند سرچشمهی ارتباط و بسط معنای آنها باشد. وی با اشاره بهویژگی زبانیبودن نماد و استعاره و از اینرو تفسیرپذیر بودن آنها، میان آندو کارکرد مشترکی در حوزههای مربوط به معرفتشناسی و هستیشناسی لحاظ مینماید.. باتوجهبه محوریت مبحث نماد و استعاره در هرمنوتیک ریکور، پژوهش حاضر میتواند در فهم کلی هرمنوتیک وی و درک تمایز آن با اندیشهی فلاسفهی هرمنوتیک دیگر، نقش بنیادینی داشته باشد.