فاطمه رجبی؛ محمد علی رجبی؛ شهرام پازوکی
دوره 18، شماره 2 ، اسفند 1399، ، صفحه 67-87
چکیده
در این مقاله بر بحث استطرادی گادامر دربارة چیستیِ وصف «کلاسیک» برای آثار هنری و ادبی تمرکز میشود و با شرح آن، به عنوان نمونهای که نحوة حضور و وجود امر تاریخی را در میانة زمانیبودن و داعیة حقیقت ...
بیشتر
در این مقاله بر بحث استطرادی گادامر دربارة چیستیِ وصف «کلاسیک» برای آثار هنری و ادبی تمرکز میشود و با شرح آن، به عنوان نمونهای که نحوة حضور و وجود امر تاریخی را در میانة زمانیبودن و داعیة حقیقت فرازمانیِ آن، به نحو بارزی نشان میدهد، کوشش میشود تا معنا و چگونگیِ تحققِ آنچه گادامر با استناد به هایدگر، وجود «تاریخمند» یا نحوة وجودِ «تاریخمندی» مینامد، بهروشنی و وضوح درآوریم. گادامر برای آثار کلاسیک، همزمان دو وجه «تاریخی» و «فراتاریخی» قائل است؛ بدین معنی که این آثار با وجود تحقق در گذشته، حضور و استمرارِ فرازمانی در تمامی اعصار دارند. از این حیث، گادامر تداوم امر کلاسیک را بیش از همه، مثالی آشکار از پیوستگی سنت میداند که همواره از گذشته با زمان حال پیوند دارد. در خلال این بحث روشن خواهد شد که فهم گادامر از تاریخمندیِ حقیقت، همچنین فهم او از نحوة داعیهداریِ حقیقت برای اثر هنری، و نیز نحوة نسبت دادنِ حقیقت به سنت تاریخی، به چه معنا از یک سو گرفتار فرض متافیزیکی یک عرصة فراتاریخی و ادعای سادهانگارانة عقلانیتِ بینسبت با واقعیت سنت تاریخی و حجیت خاص آن نمیشود و از سوی دیگر، به دام نسبیانگاری تاریخی و اصالت تاریخ نمیافتد و میتواند حضور پایدار حقیقت را در تاریخ نشان دهد.