علی اردشیر لاریجانی؛ سید مصطفی محقق داماد؛ محمدحسین مطهری فریمانی
دوره 21، شماره 2 ، اسفند 1402، ، صفحه 167-190
چکیده
مسئلۀ اساسیِ این پژوهش بررسیِ تأثیر یا عدمِ تأثیرِ تحقیقات فلسفی در صدورِ احکامِ فقهی و هدف از آن، اثباتِ این تأثیر با مطالعۀ موردیِ مسئلۀ «وحدتِ وجود» در حکمت متعالیه است. برخی فُقها در احکامِ ...
بیشتر
مسئلۀ اساسیِ این پژوهش بررسیِ تأثیر یا عدمِ تأثیرِ تحقیقات فلسفی در صدورِ احکامِ فقهی و هدف از آن، اثباتِ این تأثیر با مطالعۀ موردیِ مسئلۀ «وحدتِ وجود» در حکمت متعالیه است. برخی فُقها در احکامِ مربوط به «کافر» و همچنین در احکام کتب «ضِلال»؛ به مسئلۀ وحدتِ وجود و قائلینِ به آن پرداختهاند و در بابِ مشروعیّت یا عدمِ مشروعیّتِ چنین دیدگاهی به داوری نشستهاند و بهتبعِ آن احکامی را در بابِ قائلینِ آن، صادر کردهاند. در این مقاله به روشِ توصیفی-تحلیلی آشکار میشود اجتهاد فقها در این باب، تابعی از نحوه مواجهه و مفاهمه فقهای صاحب رأی با آرای فلسفی است. بر این اساس، پس از ذکر نمونههایی از داوری فقهای چند سده اخیر و ایضاح پیشفرضهای فلسفی یا عرفانی نهفته در آن، نسبت تقریر صدرالمتألهین از مسئلۀ وحدتِ وجود با دیگر تقریرها روشن و ثمره پذیرش یا عدم پذیرش آن در داوری فقها معین شده است. در این مقاله آشکار میگردد اولاً تقریرِ صدرالمتالهین از وحدت وجود از تقریر عرفانی آن متمایز است و ثانیاً پذیرش این تقریر میتواند دوگانگی و غیریت میان توحید فقها و عرفا را رفع نموده؛ و با معاضدت تحقیقات فلسفی حکمت متعالیه، اجتهاد فقها از انتساب بلاوجه صفت کفر و ضلال منزه گردد