نوع مقاله : علمی -پژوهشی
نویسندگان
1 گروه حقوق کیفری و جرمشناسی دانشگاه تهران
2 عضو هیأت علمی و استادتمام حقوق کیفری دانشگاه تهران
3 عضو هیأت علمی و استادیار حقوق کیفری دانشگاه تهران
4 استادیار حقوق کیفری و جرمشناسی دانشگاه کردستان
چکیده
توجیه کیفر همواره بهعنوان یکی از موضوعات مناقشهبرانگیز و کلیدی فلسفة حقوق کیفری مطرح شده است. تبیین مبانی مجازات و چگونگی حقیابی دولت در کیفردهی شهروندان، به شیوه دقیقی در فلسفة توماس هابز دیده میشود. هرچند هابز از کیفر بهعنوان ابزار تضمین اطاعتِ افراد از قانون یاد میکند اما میکوشد اجرای مجازات را بهعنوان یکی از لوازم تشکیل دولت تلقی نکند، بلکه به نقش شهروندان در اعطای این حق به دولت و چرایی استحقاق بزهکاران در تحمّل کیفر بپردازد. با خوانش کتاب لویاتان درمییابیم که حق بر مجازاتکردن از رهگذر پیمان اجتماعی، به مثابه حقّی سیاسی و نه طبیعی یا ماقبلسیاسی، در اختیار دولت قرار میگیرد. بنابراین همه شهروندانِ بیزار از وضعِ طبیعی، با وانهادن حقّ دفاع یا امکانِ مقابله بهمثل، که به عنوان حقّی طبیعی پس از رویارویی با تعرض دیگری برایشان وجود داشت، صیانت از آزادی و نظم جامعه را به موجود مصنوعی (دولت) میسپارند تا از این طریق به نزاعهای میانفردی و نابهسامانی گروهی پایان داده شود و آسایشی پایدار پدیدار گردد. این اندیشه نقطة عطفی در انقطاع وجاهت کیفر بهعنوان نهادی آنجهانی بهشمار میآید و از این دوره به بعد است که مجازات بر پایة خواستِ جمعی شهروندان مشروعیت اِعمال مییابد. حقیابی دولت در مجازات افراد آثار چشمگیری بر حقوق کیفری به جای مینهد، که قدسیزدایی و اینجهانیسازی مجازات، انحصار دولت در مجازات مجرمان، ضابطهیابی نهاد دفاع مشروع در سامانه جزایی و پدیدآیی جرایم علیه امنیت دولت از مهمترین آنها است. در این جستار با رویکردی میانرشتهای و بهشیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی آنها پرداخته شده است.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Right to Punish in the Philosophy of Hobbes; Foundations and Effects
نویسندگان [English]
- Shayan Akbari 1
- Ahmad Hajidehabadi 2
- Hassan Alipour 3
- Ahmad fallahi 4
1 Department of criminal law and criminology. University of Tehran. Iran
2 Faculty member of University of Tehran
3 Faculty member of University of Tehran
4 Faculty member of University of Kordestan
چکیده [English]
Understanding the fundamental concepts and institutions of criminal law rights is examined from a philosophical-historical perspective. The discussion of the foundations of punishment and the state's right to impose penalties on citizens is viewed in a serious and precise manner in Thomas Hobbes's philosophy. By reading his main and important book, Leviathan, it is understood that the right to punish, stemming from the social contract, is considered a political right rather than a natural or pre-political one, entrusted to the state. Therefore, all citizens, disgusted by the natural state, relinquish the right to self-defence or the possibility of retaliation, which was considered a natural right for them after facing another violent onslaught, entrusting the protection of freedom and social order to the artificial entity known as the state, in order to end interpersonal conflicts and group disorder, leading to the emergence of sustainable peace. The statet's right to punish individuals has significant implications for criminal rights, including the secularization of punishment, state monopoly in punishing criminals, the establishment of legitimate defence institutions in the penal system, and the occurrence of crimes against the state, which are among the most important issues addressed in this study with an analytical and interdisciplinary approach.
کلیدواژهها [English]
- Criminal Philosophy
- Social Contract
- Hobbes
- Punishment
- Fundamental Right